گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلدششم
ده فرمان قرآن



قرآن کریم در آیهي صد و پنجاه و پنجم سورهي انعام به قرآن و ویژگیهاي آن و عوامل رحمتآفرین اشاره میکند و میفرماید:
155 . وَ هَذَا کِتَبٌ أَنزَلْنَهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَ اتَّقُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ و این کتابی خجسته است که آن را فرو فرستادیم؛ پس از آن پیروي
دو « مبارك » کنید، و خود را از مخالفت آن حفظ کنید، باشد که شما (مشمول) رحمت شوید. نکتهها و اشارهها: 1. در واژهي
عنصر نهفته است: یکی قوي و ثابت بودن و دوم رشد دایمی داشتن. قرآن هم داراي مطالبی اساسی و استوار است و هم با گذشت
2. قرآن فقط کتاب دیدنی و خواندنی نیست، بلکه برنامهي عمل «1» . زمان اسرار آن کشف و مطالب جدید آن جلوهگر میشود
انسان است و اگر از آن پیروي شود، سعادت انسان را تأمین میکند. 3. دو چیز سبب میشود که باران رحمت الهی بر انسان ببارد:
یکی پیروي از قرآن و دیگري تقوا و خودنگهداري؛ به عبارت دیگر، اطاعت از حق و اجتناب از باطل. آموزهها و پیامها: 1. برکت و
رحمت از ویژگیهاي قرآن است. 2. قرآن را برنامهي زندگی و مقتداي خود قرار دهید. *** قرآن کریم در آیهي صد و پنجاه و
ششم سورهي انعام به نقش قرآن در پاسخگویی به بهانههاي مشرکان اشاره میکند و میفرماید: 156 . أَن تَقُولُوا إِنَّمَ ا أُنزِلَ الْکِتَب
عَلی طائفَتَینِ مِن قَبْلِنَا وَ إِن کُنَّا عَن دِرَاستهِمْ لَغَفِلِینَ ص: 266 (ما قرآن را فرو فرستادیم مبادا) بگویید:
نکتهها «. کتاب [الهی تنها بر دو دسته پیش از ما [: یهودیان و مسیحیان فرود آمد، و در واقع ما از (مطالعه و) درس آنان غافل بودیم »
و اشارهها: 1. ممکن بود که مشرکان بهانه بگیرند که اگر از فرمان خدا سرپیچی کردیم، به خاطر آن بود که کتاب او در دست
دیگران بود و به دست ما نرسیده بود. ولی خداي متعال در آیهي فوق پاسخ قاطعی به این بهانهجوییها میدهد و یادآور میشود
یکی از مراحل استفاده از کتابهاي الهی است و « درس » . که ما قرآن را براي شما فرو فرستادیم تا کسی نتواند بهانهتراشی کند. 2
آموزهها و پیامها: 1. با نزول قرآن، «1» . عناصري همچون بقاي اثر، تمرین، مطالعهي مکرر و کهنه شدن مطلب در آن نهفته است
حجت بر همگان تمام شده است و بهانهتراشی سودي ندارد. 2. از درس و مطالعهي مکرر کتابهاي الهی غافل نشوید. *** تفسیر
قرآن مهر جلد ششم، ص: 267 قرآن کریم در آیهي صد و پنجاه و هفتم سورهي انعام بار دیگر به بهانههاي مشرکان پاسخ داده و با
هشدار به آنان میفرماید: 157 . أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنزِلَ عَلَیْنَا الْکِتَب لَکُنَّا أَهْدَي مِنهُمْ فَقَدْ جَاءَکم بَیِّنَۀٌ مِّن رَّبِّکمْ وَ هُدًي وَ رَحْمَۀٌ فَمَنْ
ما اگر » : أَظلَمُ مِمَّن کَذَّب بِئَایَتِ اللَّهِ وَ صدَف عَنهَا سنَجْزِي الَّذِینَ یَصدِفُونَ عَنْ ءَایَتِنَا سوءَ الْعَذَابِ بِمَا کانُوا یَصدِفُونَ یا [مبادا] بگویید
پس بیقین، دلیل روشنِ (قرآن)، و رهنمود و «. (بر فرض) کتاب [الهی هم بر ما فرو فرستاده میشد، حتماً از آنان ره یافتهتر بودیم
رحمتی از جانب پروردگارتان براي شما آمد. و چه کسی ستمکارتر است از کسی که آیات خدا را دروغ انگاشته، و از آن روي
برتابد؟! بزودي کسانی را که از آیات ما روي میگردانند، به سبب روبرتافتنِ (بدون دلیل) شان، با عذاب بدي کیفر خواهیم داد!
نکتهها و اشارهها: 1. این آیه، منعکس کنندهي حسّ خود برتربینی مشرکان و ادعاي بیاساس آنهاست، که نژاد عرب را از دیگران
صفحه 75 از 90
اما قرآن کریم در برابر این ادعاها «1» ، برتر میدانستند و میگفتند: اگر کتابی الهی بر ما فرود آید، ما از دیگران هدایت یافتهتریم
به خاطر روشن ساختن این حقیقت است که تمام «2» « روي گرداندن » میایستد و پاسخ قاطعی به آنان میدهد. 3. تکرار تعبیر
گرفتاريهاي مشرکان از رويگردانی بدون فکر آنها از آیات الهی سرچشمه میگیرد و اگر دست کم، به عنوان یک پژوهشگر، به
2. در آیهي فوق به «1» . جست و ص: 268 جو و تفکر میپرداختند، گرفتار این عذاب شدید نمیشدند
ب) هُديً، یعنی قرآن «2» . سه ویژگی و صفت قرآن کریم اشاره شده است: الف) بیّنه، یعنی قرآن دلیل روشن و روشنگر است
مایهي هدایت و راهنمایی انسانهاست. ج) رَحمۀً، یعنی قرآن منشأ رحمت و نزول برکات الهی است. 4. رويگردانی از قرآن کریم
و تکذیب آیات الهی، ستم به خویشتن و جامعه است؛ چرا که با این کار انسان هم خود را از رشد و کمال محروم میسازد، و هم
سبب محرومیت مردم از این چشمهي رحمت و هدایت میشود. آموزهها و پیامها: 1. قرآن، دلیلی روشن، هدایتگر، رحمتزا و
اتمام حجّت بر بهانهجویان است. 2. یکی از بزرگترین ستمها روي برتافتن از قرآن کریم و تکذیب آیات الهی است. 3. با وجود
قرآن بهانهجویی نکنید. 4. روي برتافتن از قرآن فرجامی عذابآلود دارد. *** قرآن کریم در آیهي صد و پنجاه و هشتم سورهي
158 . هَلْ انعام به برخی دیگر از بهانههاي مشرکان و عواقب آنها اشاره کرده، میفرماید: ص: 269
یَنظرُونَ إِلا أَن تَأْتِیَهُمُ الْمَلَئکَ ۀُ أَوْ یَأْتیَ رَبُّک أَوْ یَأْتیَ بَعْض ءَایَتِ رَبِّک یَوْمَ یَأْتی بَعْض ءَایَتِ رَبِّک لا یَنفَعُ نَفْساً إِیمَنهَا لَمْ تَکُنْ ءَامَنَت
مِن قَبْلُ أَوْ کَسبَت فی إِیمَنهَا خَیراً قُلِ انتَظِرُوا إِنَّا مُنتَظِرُونَ آیا انتظاري غیر از این دارند که فرشتگان به سویشان آیند، یا پروردگارت
بیاید، یا برخی از نشانههاي پروردگارت بیاید؟! (امّا) روزي که برخی از نشانههاي پروردگارت (پدید) آید، شخصی که قبلًا ایمان
«. منتظر باشید! که ما (هم) منتظریم » : نیاورده، یا در ایمانش نیکی کسب نکرده است، ایمان آوردنش سودي نخواهد داشت. بگو
«1» . نکتهها و اشارهها: 1. مشرکان در حقیقت انتظار امر محالی را میکشیدند؛ چون آمدن خدا و مشاهدهي او امري محال است
آنان بهانهتراشی میکردند تا ایمان نیاورند. 2. در آستانهي رستاخیز، که نشانههاي هولناك قیامت نمایان میشود و یا هنگامی که
همهي افراد از ترس ایمان میآورند و به انجام کارهاي نیک مایل میشوند، اما این ایمانِ اجباري «2» ، بلاهاي دنیوي نازل میگردد
. و اضطراري سودي ندارد. حتی کسانی که فقط ایمان آورده، ولی عمل نیک انجام ندادهاند نیز ایمانشان سودي نخواهد داشت. 3
ایمان بدون عمل نیک، سبب نجات انسان نمیشود؛ اگر کسی تمام دستورات دینی را زیر پا بگذارد و در طول عمر خود به آنها
عمل نکند، این ص: 270 دلیل روشنی است بر نداشتن ایمان واقعی. 4. در برخی احادیث اهل بیت
علیهم السلام آمده است که مقصود از آیهي فوق، روز قیام امام مُنتظَر، حجۀ بن الحسن عسگري (عج) است؛ سپس بعضی آیات و
البته اینگونه احادیث برخی مصادیق «1» . نشانههایی را که در آیهي فوق بیان شده، بر نشانههاي قیام امام عصر (عج) تطبیق کردهاند
روشن آیهي فوق را بیان میکنند، ولی الفاظ آیه مطلق است و میتواند شامل نشانههاي قیامت و ظهور امام عصر (عج) و غیر آن
. باشد. و شاید ظهور امام عصر (عج) نیز یکی از مصادیق آیات الهی و نشانههاي نزدیک شدن قیامت است. آموزهها و پیامها: 1
مشرکان بهانهجو بودند، نه حقیقتجو؛ و از این رو درخواستهاي نامعقول میکردند. 2. مخالفان تا دیر نشده است ایمان بیاورند،
که در آستانهي قیامت، ایمان و عمل اضطراري سودي ندارد. 3. مخالفان دین منتظر (عذاب الهی) باشند. *** قرآن کریم در آیهي
صد و پنجاه و نهم سورهي انعام به تفرقه افکنان در دین هشدار میدهد و میفرماید: 159 . إِنَّ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینهُمْ وَ کانُوا شِیَعاً لَّست
مِنهُمْ فی شیْءٍ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلی اللَّهِ ثُمَّ یُنَبِّئُهُم بمَا کانُوا یَفْعَلُونَ ص: 271 در حقیقت کسانی که دینشان را
پراکنده ساختند، و گروه گروه گردیدند، تو هیچ چیزي (از رابطه) با آنان نداري؛ کارشان تنها با خداست؛ سپس [خدا] از آنچه
همواره انجام میدادند، با خبرشان میسازد. نکتهها و اشارهها: 1. در آیات قبل سخن از راه مستقیم الهی بود و اینکه راه پیامبر
صلی الله علیه و آله راه مستقیم توحید است که همیشه یگانه است در این آیه براي تأکید بر همان مطلب، اشاره کرده که تو با
تفرقهافکنان و کسانی که از راههاي مختلف در دین بدعت میگذارند، ارتباطی نداري؛ چون آنان با مکتب و راه یگانهي تو
صفحه 76 از 90
ارتباطی ندارند. راه آنان، راه تفرقه است و راه تو راه توحید و یگانگی. 2. آیهي فوق ممکن است اشاره به مشرکان باشد که دچار
اختلاف و تفرقه در آیین خود شده بودند، و یا اشاره به گروههاي تفرقهافکن امت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله که بر اثر
اما محتواي آن یک مطلب عام «2» ، آیهي فوق با احتمال اول سازگارتر است «1» . تعصبات و ریاستطلبیها، به تفرقه روي آوردند
3. در برخی احادیث اهل بیت علیهم السلام آمده است که مقصود از گروههاي «3» . است که شامل همهي تفرقهاندازان میشود
در برخی دیگر از «4» . مذکور در آیه، کسانی هستند که از راه امام علی علیه السلام جدا و به گروههاي مختلفی تقسیم شدند
احادیث آمده است که مقصود، گمراهان و شبههافکنان ص: 272 و بدعتگذاران امت اسلام هستند.
البته اینگونه احادیث، در حقیقت، برخی مصادیق بارز آیه را بیان میکند و موجب انحصار محتواي آیه در افراد خاص «1»
نمیشود و آیه شامل همهي تفرقه افکنان مسلمان و غیر مسلمان میشود. آموزهها و پیامها: 1. اسلام آیین وحدت و یگانگی است و
از هرگونه تفرقه افکنی بیزار است. 2. انشعابهاي مذهبی و دستهبنديهاي اجتماعی، ریشه در انحرافات و بدعتهایی دارد که
ربطی به بنیانگذار دین ندارد. 3. رهبران الهی از تفرقهافکنان دوري گزینند. 4. تفرقهافکنی نکنید که سروکارتان با خداست. ***
قرآن کریم در آیهي صد و شصتم سورهي انعام به قانون ده برابر شدن پاداش کار نیک و قانون کیفر مساوي گناه اشاره میکند و
میفرماید: 160 . مَن جَ اءَ بِالحَسنَۀِ فَلَهُ عَشرُ أَمْثَالِهَا وَ مَن جَاءَ بِالسیِّئَۀِ فَلا یجْزَي إِلا مِثْلَهَا وَ هُمْ لا یُظلَمُونَ هر کس (کار) نیکی آورد،
پس برایش ده برابر مثل آن (پاداش) است؛ و هر کس (کار) بدي بیاورد، پس جز همانند آن کیفر نخواهد شد؛ و آنان مورد ستم
واقع نمیشوند. نکتهها و اشارهها: 1. در قرآنکریم پاداش کارهاي نیک چند گونه بیان شده است. در آیهي 84 سورهي قصَص
میخوانیم که پاداش کار خیر بهتر از آن است. در آیهي فوق میخوانیم که پاداش کار نیک ده برابر آن است؛ در آیهي تفسیر
245 سورهي بقره میخوانیم که پاداش کار نیکِ انفاق هفتصد برابر میشود؛ و در آیهي 10 سورهي قرآن مهر جلد ششم، ص: 273
زُمَر میخوانیم که استقامت و صبر، پاداش بیحساب دارد. این اختلاف مراتب پاداش به خاطر اختلاف درجات افراد و کیفیت
اخلاص و مقدار تلاش آنهاست، که پاداش ده برابر حداقل آن است؛ همانطور که در برخی احادیث اهلبیت علیهم السلام اشاره
شده که مراتب پایین پاداش براي مسلمان، و مراتب بالاي آن براي مؤمن است و هر چه ایمان قويتر باشد، پاداش بیشتر میشود.
اشاره دارد که کار نیک و بد انسان در قیامت از او جدا نمیشوند، و همواره با اوست. از این ،« هر کس کاري آورد » 2. جملهي «1»
تعبیر استفاده میشود که موضوع آیهي فوق در دادگاه عدل الهی تحقق مییابد، و گر نه، در دنیا ممکن است گناهان انسان
3. خدا نهایت لطف را به بندگان دارد که همهي امکانات را در اختیارشان قرار میدهد و به «2» . بخشوده و یا تبدیل به نیکی شود
کار نیک آنان ده برابر پاداش میدهد در حالی که براي نافرمانیشان کیفر مساوي میدهد. آري؛ خدا در پاداش دادن براساس
فضل و بخشش خود و در کیفر دادن بر اساس عدل خود عمل میکند و بر کسی ستم روا نمیدارد. 4. ابوذر غفاري از پیامبر اسلام
صلی الله علیه و آله حکایت کرده که فرمودند: خدا میفرماید: کارهاي نیک را ده برابر پاداش میدهم یا بیشتر، و کارهاي بد را
تفسیر قرآن مهر جلد «3» تنها یک برابر کیفر میدهم، یا میبخشم؛ پس واي به حال آن کس که یکان او بر دهگان او پیشی گیرد
؛«. کیفر کار بد به همان اندازه است » ششم، ص: 274 (یعنی گناهانش از نیکیهایش افزون شود). 5. در آیهي فوق آمده است که
پس چرا کیفر خوردن یک روز روزهي ماه مبارك رمضان، شصت روز روزه است؟ در اینگونه مجازاتها، میان گناه و کیفر
مساوات عددي نیست، بلکه کیفیت عمل معیار است؛ یعنی احترام یک روز روزهي ماه رمضان به اندازهاي است که با شصت روز از
ماههاي دیگر برابري میکند؛ همانگونه که کارهاي نیک در ماه رمضان نیز ثواب بیشتري دارد. آموزهها و پیامها: 1. خدا به شما
لطف دارد و به کار نیک شما پاداش بیشتري میدهد. 2. خدا ستمکار نیست و در مجازات افراد، کیفر را مساوي گناه قرار
میدهد. 3. کار نیک کنید تا ده برابر جایزه بگیرید. 4. هر کس را به اندازهي خلافکارياش کیفر دهید، نه بیشتر. *** قرآن
کریم در آیهي صد و شصت و یکم سورهي انعام به پیام اصلی ادیان الهی، یعنی توحید و حقگرایی اشاره میکند و میفرماید:
صفحه 77 از 90
در حقیقت پروردگارم مرا به راه » : 161 . قُلْ إِنَّنی هَدَاخ رَبی إِلی صرَطٍ مُّستَقِیمٍ دِیناً قِیَماً مِّلَّۀَ إِبْرَهِیمَ حَنِیفاً وَ مَا کانَ مِنَ الْمُشرِکِینَ بگو
ص: «. راست راهنماییام کرده؛ که دینی استوار [و] آیینِ ابراهیمِ حق گراست؛ و [او] از مشرکان نبود
بگو) که در آیهي فوق آمده و در قرآن کریم، به ویژه سورهي انعام، زیاد تکرار شده است، ) « قل » 275 نکتهها و اشارهها: 1. واژهي
نشان میدهد که اولًا، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله از خود سخن نمیگوید، بلکه حامل پیام الهی است. ثانیاً، این واژه نشان
دهندهي حفظ اصالت قرآن توسط پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله است که هیچ گونه تغییري در الفاظ قرآن نمیداد و حتی
بگو) را براي ما بازگو میکرد. ثالثاً، در سورهي انعام که خطاب به مشرکان است، این تعبیر نوعی پاسخ الهی به ) « قل » کلمهي امر
انحرافات و توقعات بیجاي مشرکان است. 2. عربها به ابراهیم علیه السلام علاقهي خاصی داشتند و حتی آیین خود را با عنوان
آیین ابراهیم معرفی میکردند. آیهي فوق این پندار آنها را باطل کرد و فرمود ابراهیم مشرك نبود، بلکه او فردي حقگرا و داراي
3. در حدیثی از امام حسین و امام سجاد علیه السلام و امام باقر آمده است که ما و شیعیان ما بر دین ابراهیم «1» . دینی استوار بود
روشن است که اینگونه احادیث مصداق روشن و کامل آیه را بیان میکند. ص: 276 «2» . هستیم
آموزهها و پیامها: 1. سخنان و راه پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نظرهاي شخصی او نیست، بلکه متن وحی الهی است. 2. اساس
ادیان الهی و راه اصلی پیامبران یکی است که همان توحید و حقگرایی است. 3. رهبران و مبلغان دینی هدف و پیام خود را به
روشنی براي مردم بیان کنند. 4. به راه پیامبران بزرگ الهی و راه توحید بروید و از شرك دوري گزینید. *** قرآن کریم در آیهي
صد و شصت و دوم و صد و شصت و سوم سورهي انعام ترنم توحید را در تمام زندگی سریان میدهد و میفرماید: 162 و 163 . قُلْ
براستی نمازم و » : إِنَّ صلاتی وَ نُسکِی وَ محْیَاي وَ مَمَ اتی للَّهِ رَب الْعَلَمِینَ* لا شرِیک لَهُ وَ بِذَلِک أُمِرْت وَ أَنَا أَوَّلُ المُسلِمِینَ بگو
[سایر] عباداتم و زندگیام و مرگم، براي خدایی است، که پروردگار جهانیان است.* هیچ همتایی براي او نیست؛ وبه این (کار)
نکتهها و اشارهها: 1. انسان میتواند ترنم توحید را در سراسر زندگی و مرگ خویش جاري «. مأمور شدم؛ و من نخستین مسلمانم
سازد و در همهي کارهاي زندگیاش قصد قربت کند و آنها را براي خدا انجام دهد، تا همه کارهایش نوعی عبادت به شمار آید.
2. عبادات و زندگی و مرگ انسان براي خداست، ولی اینها فایدهاي براي پروردگار ندارد؛ چون او نیازمند اعمال ما نیست؛ پس
3. یادآوري نماز به «1» . تنها سود آن براي خود ص: 277 انسان است و موجب تکامل او میگردد
دیگر، نشاندهندهي اهمیت نماز و اخلاص در آن است. 4. این آیه خطاب «2» صورت ویژه و جدا کردن آن از مناسک و عبادات
به پیامبر صلی الله علیه و آله است، اما از آن جا که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله الگو و اسوهي ماست، ما نیز میتوانیم مثل او،
همهي هستی، مرگ و حیات و عباداتمان را براي خدا قرار دهیم. 5. در آیات قرآن بر مسلمان بودن و تسلیم بودن پیامبران الهی
ابراهیم علیه السلام و اسماعیل علیه السلام «3» «. من مأمورم که از مسلمانان باشم » : تأکید شده است. نوح علیه السلام میگوید
ولی پیامبر «5» ،«. مرا مسلمان بمیران » : و یوسف علیه السلام میگوید «4» «. خدایا ما را براي خودت مسلمان قرار بده » : میگویند
به معناي کسی است که در برابر فرمان خدا « مُسلِم » 6. واژهي «6» «. من اولین مسلمان هستم » : اسلام صلی الله علیه و آله میگوید
تسلیم باشد و اولین مسلمان بودن پیامبر صلی الله علیه و آله، یا از نظر کیفیت و اهمیت اسلام ایشان ص:
278 است، که از همگان بالاتر است، یا اینکه او اولین فرد از امت اسلام بود که پیشگامی کرد و مسلمان شد و یا اینکه در عالم
آموزهها و پیامها: 1. اخلاص در کارها، «1» . ارواح، پیامبر اسلام اولین کسی بود که به دعوت حق پاسخ مثبت داد و تسلیم شد
زندگی و مرگ توحیدي و دوري از شرك، از دستورات الهی است. 2. رهبران الهی در پیمودن راه و عمل به فرمان الهی پیشگام
باشند. 3. همچون رهبر اسلام، ترنم توحید را در سراسر زندگی خویش جاري سازید. 4. همهي هستی خود را نثار دوست کنید و از
غیر او رويبرتابید. *** قرآن کریم در آیهي صد و شصت و چهارم سورهي انعام به دو قانون کلی و سنت الهی در مورد
دستآورد انسانها و لزوم مسئولیتپذیري آنها اشاره میکند و میفرماید: 164 . قُلْ أَ غَیرَ اللَّهِ أَبْغِی رَبا وَ هُوَ رَب کلِّ شیْءٍ وَ لا
صفحه 78 از 90
آیا جز خدا، » : تَکْسِب کلُّ نَفْسٍ إِلا عَلَیهَا وَ لا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَي ثُمَّ إِلی رَبِّکم مَّرْجِعُکمْ فَیُنَبِّئُکم بِمَ ا کُنتُمْ فِیهِ تخْتَلِفُونَ بگو
پروردگاري بجویم، در حالی که او پروردگار هر چیزي است؟! و هیچ شخصی جز بر زیان خویش (گناهی) کسب نمیکند؛ و هیچ
سپس فرجام شما فقط به سوي پروردگارتان است؛ و شما را (نسبت) به آنچه «؛ باربرداري بار سنگین (گناه) دیگري را برنمیدارد
همواره در آن اختلاف میکردید، خبر خواهد داد. نکتهها و اشارهها: 1. برخی از مفسران حکایت کردهاند که گروهی از مشرکان
تو از آیین ما پیروي کن، اگر آیین ما خطا بود، گناه تو بر گردن ما » : خدمت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله رسیدند و گفتند
.2 «1» . آیهي فوق به آنان پاسخ داد که هیچکس بار گناه دیگري را به دوش ص: 279 نمیکشد «. باشد
مضمون این آیه، قانون کلی است که هیچ کس بدون جهت و ارتباط، بار گناه دیگري را به دوش نمیکشد و هر کس مسئول
اعمال خویش است. عیب رندان مکن اي زاهد پاکیزه سرشت که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت من اگر نیکم و گر بد، تو برو
خود را باش هر کسی آن دِرَوَد عاقبت کار که کشت (حافظ) اما گاهی ممکن است انسان عامل و سبب عمل دیگران شود و در
کیفر یا پاداش آن شریک گردد؛ براي مثال، طبق احادیث، هر کس در بنیانگذاري سنت و روش نیک یا بدي دخالت داشته باشد،
3. در این آیه به یک قانون کلی دیگر نیز اشاره شده «2» . در پاداش و کیفر تمام کسانی که بدان عمل میکنند شریک خواهد بود
این قانون کلی با «. هرکس عمل بدي انجام میدهد، جز علیه خودش نیست؛ و کیفر عمل بد را خودش تحمّل خواهد کرد » که
احادیث فراوانی که در مورد اهداي ثواب یا نیابت در اعمال نیک براي مردگان یا دیگران آمده است، منافات ندارد؛ چرا که: اولًا،
این اعمال نیک و اهداي ثواب به نفع دیگران است- نه به ضرر آنان- پس از موارد آیه خارج است. و ثانیاً، پاداش کارهاي نیک
افراد بر دو گونه است: قسم اول، تکامل روح و جان است که قابل واگذاري به غیر نیست، و قسم دوم، ثواب آن است که در تفسیر
«1» . قرآن مهر جلد ششم، ص: 280 برابر عمل به نیکوکار تعلق میگیرد، که این ثواب قابل هدیه دادن به مردگان و دیگران هست
4. یکی از روشهاي تربیتیِ قرآن آن است که از وجدانهاي انسانها پرسش میکند و پاسخ آن را به عهدهي شنونده میگذارد.
همانطور که در آیهي فوق میپرسد: آیا غیر از خدا پروردگاري طلب کنم، در حالی که او پروردگار و مربی هر چیزي است؟
آري؛ خدا پروردگار و مربی همه چیز است و این همان توحید در رُبُوبیت نامیده میشود. آموزهها و پیامها: 1. پروردگاري را
انتخاب کنید که پروردگار جهانیان است. 2. از افشاگري رستاخیز بهراسید و اختلاف نکنید. 3. مسئولیت عمل هر کس با خود
اوست. 4. خلافکاري نکنید که فقط به زیان خود شماست. *** قرآن کریم در آخرین آیهي سورهي انعام به ارزش و موقعیت
انسان در جهان و امتحان آدمیان با تفاوتهاي آنان اشاره میکند و میفرماید: 165 . وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَکمْ خَلَئف الأَرْضِ وَ رَفَعَ
بَعْضکُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَتٍ لِّیَبْلُوَکُمْ فی مَا ءَاتَاشْ إِنَّ رَبَّک سرِیعُ الْعِقَابِ وَ إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَّحِیمُ و او کسی است که شما را جانشینانی (در)
زمین قرار داد؛ و رتبههاي برخی از شما را بر برخی [دیگر] برتري داد، تا شما را در [مورد] آنچه به شما داده، بیازماید؛ براستی که
. پروردگارت زود کیفر است؛ و قطعاً او ص: 281 بسیار آمرزنده [و] مهرورز است. نکتهها و اشارهها: 1
این آیه به ارزش و موقعیت انسان در جهان اشاره کرده تا انسانها ارزش خود را بدانند و در برابر بتهاي گوناگون سجده و کرنش
نکنند؛ پس آیهي فوق تکمیل کنندهي مباحث آیات قبل در مورد نفی شرك است. 2. تفاوتهاي انسانها به دو دسته تقسیم
میشود: بخش اول، تفاوتهایی است که بر اثر تبعیض، بیعدالتی، نابرابري، ستم و فقدان امکانات به وجود میآید که سبب فقر و
ثروت، علم و جهل، و بیماري و سلامتی گروهی از مردم میشود. این تفاوتها غالباً زاییدهي استثمار، استعمار و ستمِ ستمکاران
است و مقصود آیهي فوق این تفاوت نیست. اینها تبعیضهایی است که بر بشر تحمیل شده و باید از بین برود. بخش دوم تفاوتها
مربوط به ساختمان وجودي افراد و استعدادها و امکانات درونی آنان است؛ انسانها همچون اندام یک گیاه هستند که ساقه، برگ،
گل و ریشه دارد و هر کدام در جاي خود نیکو و تکمیل کنندهي یکدیگرند و اگر در جامعهي انسانی این تفاوتها وجود نداشته
باشد و همهي مردم یکسان باشند، یک جامعهي بیروح و مرده تشکیل میشود که فاقد تکامل و تحرّك است. اینگونه تفاوتها
صفحه 79 از 90
است؛ یعنی هر انسانی بر اساس « تربیت و پرورش » مقصود آیهي فوق است. 3. هدف از آزمایش انسانها در برنامههاي الهی، همان
. وظیفهاي که به عهده دارد، با استعداد متفاوتی ایجاد شده و در همان راستا تربیت و تکامل مییابد و امتحان خود را پس میدهد. 4
این تعبیر اشاره به مقام والاي انسان و «1» . یاد کرده است « خلیفه و نمایندهي خدا در زمین » قرآن کریم بارها از انسان به عنوان
برخی از مفسران برآناند که مقصود از تعبیر فوق در «1» . موقعیت ویژهي او در ص: 282 جهان دارد
5. تعبیر خلیفه و جانشین و نمایندهي خدا در «2» . این آیه، جانشین شدن انسانهاي هر عصري، به جاي انسانهاي گذشته است
زمین، میتواند بیان کنندهي این حقیقت باشد که انسان مالک حقیقی ثروتها، استعدادها و مواهب الهی نیست که هرگونه بخواهد
در آنها تصرف کند، بلکه نماینده و جانشین خداست و فقط در قلمروي که او اجازه داده حق تصرف دارد؛ از این روست که
اسلام، هم در مورد درآمد ثروت و هم در مورد مصرف آن نظارت و قانونگذاري میکند و در اقتصاد اسلامی براي این موارد
قیود و شرایطی گذاشته شده است. آموزهها و پیامها: 1. انسان خلیفه و جانشین حاکم جهان است (نه اسیر جهان). 2. مواهب،
استعدادها و امتیازات انسانها (براي فخرفروشی و تکبر نیست، بلکه) وسیلهي آزمایش انسانهاست. 3. خدا هم زودکیفر و هم
آمرزنده و بخشایشگر است (تا شما مستحق کدامیک باشید). 4. در طول زندگی، خود را در حال آزمایش بدانید (و تلاش کنید
ص: 283 «3» .( که موفق شوید
منابع